• abounasrimz

 

دغدغه آدم‌ها متفاوت است
وقتی نزدیک بیایی و بپرسی
تو کیستی و کجای جهانی.
ابتدا باید آنچه را که حاشیه می‌دانم؛ برایت تعریف کنم
باید بگویم
من شبیه پرنسس‌های دیزنی‌لند نیستم
من عاشق رنگ و آهن و زرق و برق نیستم
عاشق لاک زدن‌های گاه و بی‌گاه نیستم
تا در چشمان کسی زیبا دیده شوم.
نمی‌خواهم سردیسی از خود در میادین شهر به یادگار بگذارم؛ خود را تافته‌ای جدا بافته نمی‌دانم زیرا
هر چقدر هم سعی کنم خودم را متمایز از کل فرض‌کنم، باز همین بودن در جامعه است که به من فردیتم را بخشیده است.
می‌خواهم همین گونه که هستم پذیرفته شوم،
بدون کم و کاست
نه اینکه حالت فعلی من تقدس خاصی داشته و یا یک حقیقت ناب باشد، نه!
اصلا چنین نیست
اما
فعلیتم برایم ارزشمند است، زیرا یک شبه بدان نرسیده‌ام، از جایی سرقت نکرده‌ام، مریدانه از کسی تقلید نکرده‌ام،
و
ممکن است این حالت دست‌خوش تغییرات بنیادی شود اما
ترجیحم بر آن است با "فکر و تصمیم" خودم تطوری در هویتم رخ دهد نه با گزاره‌های تحمیلی عاقلانه یا عرف.: عقل و عرفی که در طی تاریخ خود دچار دگرگونی می‌شوند چگونه مدعی حقانیت‌اند؟
اگر قرار باشد من به واسطه بداعتم از اجتماع طرد شوم، آغوشم را با اشتیاق سمت ازلت می‌گشایم؛ زیرا بودن بین کسانی که نظراتم را از وجودم پس می‌زنند؛ ظلم به خویشتن می‌دانم.

 

فروغ‌امان


مشخصات

آخرین جستجو ها